من بالاخره شناسنامه ام رو کثیف کردم.( اجباری در کار نبود)

دور از جون همه چنان خستگی هممون با هم از خواب بیدار شد که هنوز هم پدرمون داره در می آد. فقط یه هفته مونده. خدا به خیر بگذرونه.

خستگی ام چون پرنده ای در خواب است
من، اما، چون شاخه ای
چیزی نخواهم گفت
تا خوابش را آشفته نکنم


نمی دونم مال کیه اگه اشتباه نکنم مال یه شاعر ترک زبانه. ولی در هر صورت وصف حال این چند وقت من و یکی از دوستامه.

سلام
دارم خودمو پیدا می کنم. مرز بین کارم و بازیگوشیمو معلوم کردم و یه کنفرانس اساسی که خودش یه بار گنده بود رو تحویل دادم. دیگه باید درس بخونم






پس نمایشگاه چی؟

از این تازگی ها خوشم اومده( من روی تخته ی کلاس خوندم نمی دونم کی نوشته بود!) :

خدا نه برای خورشید
 
                 و نه برای زمین

                                 بلکه برای گل هایی که برایمان می فرستد

                                                    چشم به راه پاسخی است.



                                                                                                        تاگور

حوصله ام حسابی سر رفته. اینجا هم یواش یواش داره واقعا پر از غرغر می شه. شاید دلیلش اینه که هنوز تصمیم نگرفتم راجع به کدوم بخش زندگیم بنویسم. دوستام یا دانشگاه. بالا خره یه کاریش می کنم. یا تصمیمم رو می گیرم یا در اینجا رو تخته می کنم.

عید داره می رسه. ولی من چی کار کردم؟ هیچی ولگردی. کلی کار برای دانشگاه دارم که بعد از عید البته عید دانشگاه که تا بیست و یکمه باید بیشترشو تحویل بدم. عوضش عین دیوونه ها حداقل روزی یه دفه می رم تجریش. خوب می شم ایشالا.

چارشنبه سوری عالی بود. هشت نفر بین ۱۸ تا ۳۰ سال . آتیشی سوزوندیم اون سرش نا پیدا. فقط این رو بگم که وقتی ما رفتیم پایین هیشکی اونجا نبود ما چنان شلوغی کردیم که همه اومدن اونجا. محشر بود.


عید همه مبارک!!!

حالم از خودم و تنبلی هام به هم می خوره هرچند که توی دانشگاه خیلی بهم خوش میگذره!

جشنواره

دیروز روز جالبی بود. گرچه که من هیچ امیدی به خوب بودنش نداشتم. راستش با دوتا از دوستام قرار گذاشتیم که بریم سینما فلسطین بلیت جشنواره بخریم. بالاخره بعد از هزار جور دردسر ساعت 9 چهارتا برگه ی درخواست داشتیم که شماره ی یکیش خیلی پرت بود. صف وایسادن دم سینما فلسطین ظاهرا ماجراهای تاریخی داره. از جزئیاتش بگذرین، کل قضیه در این بود که از ساعت 9 تا یه ربع به یک تو صف وایسادیم، یه کتک اساسی از بغل دستی ها خوردیم ولی در عوضش کلی حال کردیم، از بعضی ها حال گرفتیم، به یکی دو نفری هم حال دلدیم. هول نشین بابا منظورم اینه که یکی از دوستامون اومده بود، اون برگه ی اضافی رو بهش دادیم. اونم با اون برگه برای خودش و یه دوست مشترک دیگه( اه چقدر دوست نوشتم!) بلیت گرفت. تازه بی نوبت و با پارتی بازی هم فرستادیمش پایین. در کل نتیجه بخش و عالی بود. هیچ وقت فکر نمی کردم ساعت یک بتونم یکی از بهترین سانس های فرهنگ رو بگیرم. حتما سال دیگه هم می رم!!!

کلی تجربه ی خوب هم کسب کردم که ذوق زده نشین امکان نداره حالاحالاها اینجابنویسم!

خوب راستش من خیلی آدم سینما برویی نیستم ولی وسوسه ی دیدن یازده تا فیلم جشنواره که با یه بار صف وایسادن بلیتش رو با کارت دانشجویی و اپسیلون تخفیف بگیری، کم نیست. فقط بعدا که با دقت گروه ها رو نگاه کردم دیدم گروه سیاست در آیینه ی سینما همش فیلم هاییه که من خیلی دوستشون دارم. سه تاشو قبلا دیدم ولی بازم ارزش دوباره دیدن دارن. فیلم هایی مثل همه مردان رئیس جمهور،  ، مایکل کالینز، گاندی،وگ د داگ (سگ را بجنبان)، ( من عاشق این آخریم مخصوصا که داستی هافمن هم بازی می کنه)

ولی دیگه حال ندارم برم یه سری بلیت دیگه بگیرم و تازه یکی رو هم پیدا کنم که بلیتای خودموبخره.




این یادداشت مال سه شنبه است. بعد که فهمیدم اون دوستمون برای نفر سوم بلیت نگرفته حسابی جوش آوردم ولی دیگه نمی تونستم کاری بکنم.

خسته ام خیلی خسته. امتحانا پدرم رو در آورد آخرش هم زیاد جالب نشد. امید وارم زیاد گند نزده باشم.

خاتمی

دلم می خواد هوار بزنم.  الان داشتم توی بیست و سی سخنرانی خاتمی راجع به متهمان اینترنتی رو گوش می کردم. این اون آدمیه که 23 و 27 میلیون نفر بهش رای دادن؟  کاش فقط دستم به حرفایی که بعد از 18 تیر در دفاع دانشجو ها زد می رسید. اگه اشتباه نکنم از حمایت و هر کاری بتونم می کنم( گرچه بعد عین ابله ها با بقیه ساخت) می زد. حالا میگه اگه این متهمان ده درصد حرف هاشون هم راست باشه باید بررسی کرد( یعتی شایدم راست نباشه!). تازه بعد از اون همه تلاشی که  بچه ها روی اینترنت کردند و حرف هایی که خود مثلا متهمان( کلمه ی دیگه ای به ذهنم نمی رسه هر چند که اینم مناسب نیست) برای خاتمی و ابطحی و بقیه گفتند.


خوشحالم که بهار 80 بهش رای ندادم.

؟

سلام
برگشتن من به اندازهی بازگشت ده هزارتن طول کشید. تو این مدت داشتم یه ول گردی اساسی روی نت می کردم.
حالا اینجا رو ببینید تا بعد راجع بهش توضیح بدم.http://friends.blogsky.com

سلام
کلی کار عقب افتاده دارم که حال هیچ کدومش رو هم ندارم. الان رفتم عینک سفارش دادم امید وارم خوب بشه.



چرند نوشتم.

چند روز پیش بدجوری کفگیر خورده بود به ته دیگ ولی حالا اوضاع خیلی خوبه. تووووپ!!!!!!!

واقعا داره بهم خوش می گذره. وقتی کنکور می دادم همه بهم می گفتن که  وقتی بری دانشگاه می بینی همچین خبری هم نیست. برای همین انتظار خودم رو خیلی پایین آوردم و حالا شرایط خیلی بهتر از چیزیه که فکر می کردم.

دارم کیف دنیا رو می کنم.